آموزش زبان(علی سلیمانی)

آموزش زبان انگلیسی علی سلیمانی

آموزش زبان(علی سلیمانی)

آموزش زبان انگلیسی علی سلیمانی

آموزش زبان(علی سلیمانی)

درود بر شما خواننده عزیز .
این بلاگ در جهت ارتقای سطح کیفی آموزش زبان و با هدف کمک به زبان آموزان گرامی ایجاد گردیده . امید است پس از چندین سال تجربه در زمینه تدریس زبان ، با شیوه های نوین و خلاقانه آموزشی بتوانیم گامی بلند در جهت کمک به زبان آموزان گرامی برداشته و سطح کیفی آموزش زبان انگلیسی درکشور عزیزمان را تا آنجا که میتوانیم بهبود بخشیم. با نظرات سبزتان ما را در به انجام رساندن هرچه بهتر این مهم یاری رسانید .
علی سلیمانی


طبقه بندی موضوعی

Aversion
🔊 /əˈvəːʃ(ə)n/

معنی: تنفر، بیزاری، زدگی، نفرت، مایه‌ی تنفر، چیز بیزار کننده، (مهجور) رو گردانی،ناسازگاری
 

📗 مثال:

🔻A strong aversion to snakes and spiders.
🔻نفرت شدید نسبت به مارها و عنکبوت ها

🔻Smoking is one of her pet aversions.
🔻سیگار کشیدن یکی از چیزهایی است که او شدیدا از آن متنفر است.

* A pet aversion:
*چیزی یا کسی که به شدت از آن بیزار هستید و گریزانید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۴۵
علی سلیمانی

Ascertain
🔊 /ˌasəˈteɪn/

معنی: محقق کردن، معلوم کردن، اثبات کردن، معین کردن

📗 مثال:

🔻I wanted to ascertain his claim
🔻می‌خواستم ادعای او را اثبات کنم.

🔻An attempt to ascertain the cause of the accident
🔻تلاش برای معلوم کردن علت حادثه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۴۲
علی سلیمانی

Afflict
🔊 /əˈflɪkt/

معنی: رنجور کردن، آزردن، مبتلاکردن، مصیبت‌زده کردن، دچار کردن، دامنگیرکردن، (مهجور) منقرض کردن،بر انداختن

📗 مثال:

🔻He was afflicted with poor eyesight and diabetes
🔻او از ضعف بینائی و دیابت رنج می‌برد.

🔻Strife between the two Lords afflicted the village  
🔻کشمکش میان آن دو لُرد دهکده را دچارمصیبت کرد.

🔻Citizens of several Kentucky mountain communities are afflicted by the worst poverty in the nation.
🔻اهالی چندین منطقه کوهستانی کنتاکی دچار شدیدترین فقر ممکن در کشور شده اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۴۰
علی سلیمانی

part 1 - Original Clip

part 2 - Subtitled Viewing

part 3 - Key Words

part 4 - Replay Of Original Clip


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۳۱
علی سلیمانی

Amicable
🔊 /ˈamɪkəb(ə)l/

معنی: دوستانه، با مهربانی، آشتی آمیز، مصالحه‌آمیز،  محبت‌آمیز، گرم، باصلح و صفا، دوستوار

📗 مثال:
🔻Amicable discussions
🔻مذاکرات دوستانه
🔻As they couldn't get along, they decided to separate amicably
🔻چون با هم نمی‌ساختند تصمیم گرفتند باصلح و صفا از هم جدا شوند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۳۳
علی سلیمانی

میخواین بگین هوش از سرم پریده🙃🙃

 I have gone out of mind .
 I am completely stunned/amazed/staggered/astonished/astounded/taken aback
if it is abrupt: I am completely startled.

Also:

1:To bowl sb over :
to surprise, please, or excite someone very much

He was bowled over by her beauty.

👉2: to take someone's breath away

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۲۰
علی سلیمانی
تا حالا شده یه سوالی ازتون بپرسن شانسی جواب بدید درست دربیاد؟؟
بعد بهتون بگن
" همین جوری رو هوا یچیزی گفتیاااا "

👇👇👇

  You could just making that up😒😏😜

Def: to invent sth such as excuse or a story

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۲:۰۰
علی سلیمانی